و اما پایان روز زمین پاک

به همت دوستان صبح امروز قسمتی از ساحل زیبای گلشهر از زباله ها تمیز شد که در اینجا و اینجا

عکسها و جزئیاتش رو به طور کامل میتوانید ببینید.

و اما برای بررسی آثار به جا مونده اش به اتفاق دو تا از دوستان همین امشب یعنی حدود ۱۲ ساعت بعد از این حرکت نمادین رفتیم به همان قسمت کوچک پاکسازی شده ببینید:

زباله ها در یک محل جمع آوری و برای انتقال آن با شهرداری محترم تماس گرفتن شد. اما ...

این نتیجه اش در ساعت 10 شب که هنوز کیسه زباله ها در همان محل باقی مانده اند.

و زحمت آقای پشتکوهی و دیگر دوستان برای در آوردن این لاستیک حجیم از ساحل و آوردنش به پیاده رو پارک برای اینکه ماموران عزیز شهرداری مجبور بشوند جمعش کنند ...

به این شکل که برگردانده شد به ساحل تمیز شده ، به باد فنا رفت.

با همه اینها حرکت زیبا بود و اگر فقط کمی همکاری از سوی شهرداری محترم صورت میگرفت خستگی از تن دوستان بیرون میرفت.

کاش مسئولان در جریان این امور قرار بگیرند و جوابی برای هدر دادن تلاش یه عده که از استراحت روز جمعشان چشم پوشیده بودند ،داشته باشند.

_{* اگر عکسها به لحاظ کیفیت مشکل دارند بگذارید به حساب عکاس بد و دوربین معمولی و نور کم و نداشتن سه پایه} .*

یه اتفاق خوب و یک اتفاق تکراری

همیشه دیدم ، زباله های زشت در کنار زیبایی های طبیعت. از سر قله کوه گرفته تا ساحل زیبای شهرهای بندری.

اینجا هم یه شهر بندریه کنار ساحل زیبای خلیج فارس. یه ساحل طولانی و کم عمق هم تو شرق این شهر هست که وقتی دریا تو جزر کامل باشه ساحلش صدها متر به وسعتش اضافه میشه. سالهاست که این ساحل شده تنها مکان تفریحی مردم این شهر و البته مهمانان عزیز شهر های دیگه. 

و این ساحل که اسمش ساحل گلشهر و دولت و ملت و غدیر و... سرشاره از این زباله های نازیبا .

تا این حد که دیگه زیبایی ساحل بی کرانش کم رنگ شده.

بلاخره تصمیمی گرفته شد (برای نمیدونم دومین سال یا سومین سال)  که اونایی که دلشون برای این شهر و این طبیعت زیبا میسوزه برای یکبار هم که شده آستین بالا بزنن و تمیزش کنن. درست 6 روز قبل از روز جهانی زمین پاک دوم اردیبهشت (22 آوریل) . که تا اون موقع شاید تمیز بمونه.

تو کاپوچینو با طعم پاییز جزئیاتش اومده. حتماً بیاین این ساحل نیازمند ماست. همین جمعه.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------

مثل هر روز به وبلاگ های مورد علاقه سر میزنیم و به یکی از بهترین هاش  راز سر به مُهر؛ خانه ششم .

باز هم فیلتر شد. تعجب میکنم از این شورای فیلترینگ که چرا کم نمیارن. شما که میدونید اگه اینم فیلتر بشه خانه هفتم ساخته میشه و خستگی سعی و تلاشتون برای فیلتر کردن تو تنتون میمونه چرا باز هم....

"راز سر به مهر" منتظر آدرس خانه هفتم هستیم.

بازی وبلاگی نوروز امسال

نیومده به یک بازی وبلاگی دعوت شدم. ممنون از تاگ هرمزگان.

هفت کلمه ای که تعطیلات نوروز رو شرح بده. البته من تعطیلات نداشتم و کلاْ سر کار بودم. اما بازی میکنم.

۱. مانی

۲. فیلم های عالی

۳. کل کل با رییس

۴. بنزین

۵. نفت گاز

۶.فیس بوک

۷. نهایتش سرخون

دوستی که تو این بازی شرکت نکرده باشه هم موجود نیست که دعوتش کنم.

یادداشت اول

پس از مدتها در فکر ساختن وبلاگ بودن سر انجام بهش جامع عمل پوشاندم.

قراره از چیزایی که دوست دارم بنویسم مثل سینما و هنر و جنوب و بندر و......

و از چیزایی که دوست ندارم و باعث شدن که دوست داشتنی هام کم رنگ بشن. 

تو اسمش گیر کرده بودم که یک دفعه از غیب بهم الهام شد( با عالم غیب رابطه دارم) ٬ هم دوست داشتم سینمایی باشه ( علاقه اولم) و هم روزهای خوبی رو یادم بیاره

قسمت اولش شد «روزی روز گاری»  که سینمایی هست و آدم رو میبره به شاهکار سر جو لئونه  «روزی روزگاری در امریکا » .

قسمت دومش هم شد «دلگشا» که هم دل آدم وا میشه هم اینکه اسم خیابونیه که توش بزرگ شدم و انقدر خاطره هست ازش که تو هیچ وبلاگی جا نمیشه.

خونه رویایی بچگی من هم تو این خیابون بود ، همسایه مسجد بودیم ته یه بن بست که توش فوتبال بازی میکردم و همه اولین های زندگی رو داشت.

اما حالا هیچ اثری ازش نمونده . نه از خونه نه از بن بست همش شده مسجد جامع . فقط الان میشه گفت یادش بخیر.

خلاصه این شد اولین یادداشت.

_{همین الان هم لینک دوستان خوبم رو میذارم که پیشدستی کرده باشم اونا هم تو رودر بایستی لینک  منو بذارن}