دلگشا

اجتماعی، فرهنگی ، سینمایی

دلگشا

اجتماعی، فرهنگی ، سینمایی

جشنواره هفتم - روز اول

بعد از بالا و پایین زیاد و یک سال غیبت جشنواره فیلم (که دیگر نباید در موردش صحبتی کرد) جشنواره هفتم از ساعت 9 صبح روز دوشنبه رسمن شروع شد. اجمالی نگاهی می اندازم  به اتفاقات روز اول:

 

کارگاه آموزشی 

روایت در سینمای مستند (مهرداد اسکویی

 از ساعت 9 صبح آغاز شد و تا 15 بعد از ظهر طول کشید. مطمئنن برای دوستان فیلمساز همین کارگاه کوتاه بسیار مفید و قابل استفاده بود. بیان شیرین مهرداد (که خودش دوست داشت با اسم کوچک صدایش کنیم) همراه با نمایش چند آثار کوتاه بین المللی و توضیحات انواع سبک های روایتی فیلم مستند  در این 6 ساعت تا حدودی با سر فصل های این مقوله آشنایمان کرد. و در ضمن قول دادند به زودی کارگاه ششماهه" آموزش فیلم مستند" را با همکاری سینما جوان استان هرمزگان در همین فرهنگسرای طوبا تشکیل بدهند. 


نمایش فیلم ها 

راس ساعت 16 اولین فیلم طبق برنامه به روی پرده رفت . اول یک نفر بودم تنها در سالن که از نیمه های فیلم اول استقبال روی خوشبینانه اش رو نشان داد و قسمت بالای سالن تقریبن پر شده بود. ولی از استقبال که بگذریم کیفیت نمایش مخصوصن در سانس اول به شکل غیر منتظره ای نامطلوب بود. تک باند صدا باعث شده بوده که نیمه چپ سالن عملن (که تک باند اصلی رو به آنجا بود) گوشخراش باشد و نیمه راست به سختی شنیده شود. (البته ترفندی به کار بردیم و قسمت وسط که نه این باشد و نه آن را انتخاب کردیم و تا پایان مشکلی نداشتیم. ) یکی از فیلم هایی که به شدت از این تک باند بودن صدای سالن ضربه خورد فیلم "زاپیگو" ساخته محمود شاکری بود که متاسفانه فقط نصف صدای فیلم را می شنیدیم . به غیر بحث صدا نحوه تصویر در دو سانس اول بود که متاسفانه نور آن تنظیم نبود. در سانس های بعدی رفع شد . به هر حال باید از دوستان سینما جوان متشکر بود که همه سعی شان در رفع این مشکلات بود. سالن طوبا در آخرین لحظات تسلیم دوستان می شود. 


درباره فیلم ها

در کل 18 فیلم در روز اول به نمایش در آمد . شاهد یک اثر خوب و چند اثر نستن خوب هم بودم. اجمالی به چند تا از فیلم ها نگاهی می اندازم : (اول از بهترین اثر دیروز اسم میبرم)


-- برزه (یوسف محمود پور) یک فیلم مستند که بیشتر قواعد یک فیلم مستند مشاهده گر (دیروز از کارگاه آقای اسکویی یاد گرفتم) را رعایت کرده و نحوه ساخت یک تابه نان پزی در روستای هنگویه (از توابع شهرستان بستک ) نشان میدهد. به شخصه از فیلم خیلی خوشم اومد . مثل بقیه فیلم های مستندی که دیروز دیدم  تا آخر فیلم حتی یک لحظه هم خسته نشدم. بدون کوچکترین نریشن یا گفتگوی متن و فقط با یه توضیح کوتاه نوشتاری ابتدا فیلم و صدای محیط  (که البته در چند قسمت که صدای دام و مرغ میامد به نظر زیاد اغراق شده بود) بیننده را تا لحظه عنوان بندی پایانی همراه خود می کشید.  هر چندکه با تدوین بهتر در چند قسمت (که به نظر من میتوانست خلاصه تر شود) میتوانست بهتر از این که هست شود. مخصوصن نحوه پختن نان که دیگر اطلاعات جدیدی به بیننده نمی دهد.  به هر حال بهترین فیلم روز اول بود .


-- لگار (مهدی میرزایی) اولین فیلم داستانی بود که دیروز نمایش داده شد. فیلمی ده دقیقه ای که داستان خطی را تعریف میکرد. هر چند بازی های بازگران فیلم زیاد مطلوب نبود ولی در کل داستان را نسبتن خوب تعریف کرده بود. ولی در دو قسمت فیلمنامه فیلم یک جور سر هم بندی دیده می شد. یکی صحنه جواب دادن زن به سوال شوهر که (پایین بودی رفتی چه کار داشتی؟ ) که جواب زن به شدت غیر واقعی و عجیب بود و کلن داستان را به زور همان دیالوگ اجباری پیش رفت و یکی هم صحنه پایانی داستان که با آن نگاه عمیق به افق های دور دست اتاق دوستش موافق نیستم. در کل فیلم متوسط به سمت خوبی بود.


-- خاک (مصطفی روشی) فیلم مستندی در خصوص ساخت شتر سفالی . در ابتدا قرار بود چهار شتر سفالی ساخته شود . مسیر طولانی برداشتن خاک را هم با بازیگران فیلم طی میکنیم و همراه با آنها (حتی بیشتر ) خسته می شویم . قول داده بودند ما رو پای سوند بافی میبرند که نبردند و به بیابان رفتیم. کمی خاک رس به اندازه چهار شتر کنده شد و با یه کات سریع برگشتیم کارگاه. با همان یه گونی نصفه خاک رس غیر از شتر یه کوره کامل کوزه و لوازم سفالی دیگر درست شد و در تمام این مدت آن سه دختر که یکی حرف میزد و بقیه فقط بودند ناظر ماجرا بودن. فیلم بسیار ضعیف بود. نحوه روایت لازم نیست انقدر سطحی و بدون برنامه باشد. قضاوت با شما اگر دیده اید.


-- هر شب (سروش مهدی قلب) بهترین فیلم داستانی روز اول بود. هر چند کیفیت بد تصویر به صحنه های تاریک فیلم لطمه زده بود ولی باز هم تصاویر خیلی گویا نبود. نقطه قوت فیلم داستان آن بود که با پیش رفتن فیلم گره اش باز میشود. ساختن فیلم ذهنی برای یک فیلم کوتاه ریسک بزرگی است ولی آقای مهدی قلب از این امتحان نسبتن سر بلند بیرون آمده است. هر چند می توانست از این بهتر پرداخت شود. کلن با چند سکانس فیلم از جمله نیمه اول فیلم  و دک کردن همسایه مزاحم بسیار لذت بردم ولی باز هم مسئله ای که به فیلم لطمه میزند دیالوگ ها هستند. صحبت از عشق کودکی زیاد کشدار از آب در می آید و زمان زیادی را از فیلم میگیرد در صورتی که کاربرد زیادی ندارد. در کل فیلم نسبتن خوبی بود. کمی به سینمای داستانی استان امیدوار شدیم.


 -- اهل هوا (احمد بازماندگان) فیلم در پنج دقیقه اطلاعات جدیدی از موضوع تکراری اهل هوا (زار) به بیننده می دهد. این نگاه جدید قابل ستایش بود . ولی گویا این فیلم قرار است طولانی تر شود. فعلن با پنج دقیقه بودنش موافقم. امیدوارم نسخه بعدی نظرم را تغییر ندهد.


-- نگهبان پارس (صابر صباتیان) اولین فیلم با جلوه های ویژه این جشنواره که شعار دفاع از خلیج فارس می داد. در پایان منتظر تبلیغ محصولی بودم ولی گویا فیلم کوتاه بود.


-- بازگشت یک ناوشکن (نصیر درویشوند) یک فیلم مستند کاملن حرفه ای که متاسفانه به جای پرداختن به انگیزه کار غواصان جهت کشیدن شافت ناو غرق شده بیشتر به ماجرای غرق شدن آن پرداخته بود./ سوالی که در ذهن پس از فیلم شکل می گیرد این است که آیا هزینه ساخت آن آلیاژ از شافت ناو غرق شده کمتر از برش کار زیر دریا نیست؟




 کلیه نظرات ارائه شده در مورد فیلم ها کاملن نظر شخصی می باشد. 

نظرات بقیه فیلم ها اضافه می شود .


نظرات 2 + ارسال نظر
لی 1391/02/26 ساعت 01:16 ب.ظ http://www.leee.us

ممنون خطیب جان ،
توضیحات خوبی بود، خیلی دوست داشتم فیلم آقای مهدی قلب رو ببینم که نشد.

قربانت شهاب جان. یلمی آقای مهدی قلب هم میشه باهاش هماهنگ کرد ببینی.

احسان ن 1391/02/26 ساعت 04:26 ب.ظ


مم نون. توضیحات خوبی بود ولی من نبودم:-(

هنوز 3 روز دیگه مونده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد